با ديونه بازيام با حرفایی که میزنم
وقتی که سکوت میکنی با سکوتت میشکنم
سكوت تو پر از حرفای ناگفتست
حال تو هم مثل منه ، میدونم آشفتست
من یکی رو دوست دارم ، وقتی قلم میگیرم دستم
مثل دیونه ها میشم ، انگاری که مستم
من کی هستم...!
یا چی هستم ...!؟
من یک دیوانهٔ شبگردم
پر از دردم! پر از اه! پراز اندوه! پر از اشک های پنهونم
برای تو شعر مینوسیم ، میدونم که با تو نمیمونم
بگو سهم من چی بود....!یه زندگی آروم .....؟!
یا چکیدن اشک مثل قطره های بارون.....
نظرات شما عزیزان:
|