خیلی راحت میــــشم وقتی قلم می گیرم دستــم
خاطراتو یـــــاد می کنم با قطره اشـــــکم
بعضی جاهاش می خندم ،خیلی جاهاش گریـم میــگیره
هنوز که هنوزه نفسم به نفست گـــــــــیره
یادت میاد کنار هم سوختیم و ساختــــیم
میخواستیم برنده شیم اما می باختـــیم
یادت میاد چقدر با هم می خندیدیم
بعضی وقتها از کارهای هم می رنجیدیم
یه دفعه چی شد بار سفر و بسته ای رفتی
رفتی با رفتنت کــــــمرمو شکستــــی
بعد رفتنت عزیزم به هیچ کسی دخیــــل نـــبستم
رفتی و تنهام گذاشتی ندیدی چه جور شکستـــــم
نظرات شما عزیزان:
|